آدم کشها
نویسنده:
ارنست همینگوی
مترجم:
مجید تهرانیان
امتیاز دهید
چند نکتة نسبتاً آشکار در مورد تکینک این داستان وجود دارد که باید مطرح کرد. این داستان یک صحنة بلند و سه صحنة کوتاه دارد. در حقیقت، شیوة کار چنان نمایشی است که بیش از سه چهار جمله برای انتقال از صحنهای به صحنة دیگر لازم نیست. روایت در سراسر داستان عینی است و در واقع همة اطلاعات در گفتوگوهای سادة رئالیستی گنجانیده شده. در نخستین صحنه، روشن شدن مأموریت تبهکاران با ذکر جزئیات مشخص صورت میگیرد - این واقعیت که چشم از آینة پشت بار بر نمیدارند، این واقعیت که پس از بستن نیک و آشپز، تبهکاری که تفنگش را لب دریچة آشپزخانه گذاشته رفیقش و جورج را «مثل عکاسی که میخواهد عکس دسته جمعی بگیرد» میایستاند - همة این جزئیات بیش از آن که ماهیت ویژة مأموریتشان روشن شود آمدهاند.
بیشتر
آپلود شده توسط:
Reza
1402/04/10
دیدگاههای کتاب الکترونیکی آدم کشها
موفق باشید
اگر مبنای تعیین شخصیت اصلی در داستان بر اساس فرم های کلاسیک در نظر گرفته شود پسر جوان ( نیک ) این داستان شخصیت اصلی می باشد
از بارز ترین نشانه های شخصیت اصلی در این تعریف ، تحول شخصیت در سیر حوادث داستان است
با اینکه می دانیم همینگوی سبک و سیاق مخصوص به خود را داراست و تطبیق تام و تمام آثارش با فرم های کلاسیک ، نادیده گرفتن توانایی های بی حد و مرز اوست و همچنان که این داستان نیز حول دیدگاه های متفاوت ( جورج ،سام ، نیک ) به یک موضوع مشخص می گردد اما تنها شخصیت نیک است که با تجربه ای جدید ( پیش از آن هرگز دستمالی در دهانش نچپانده بودند ) به حسی متفاوت (فکرش را که می کنم دود از کلم بلند میشه : اون توی اتاقش منتظره خودش هم میدونه کارش تمومه . خیلی ناجوره ) و از آن راه به تصمیم و حرکتی نو دست میزند ( من از این شهر میرم )
ممنون بابت کتاب